میدانی!
در بی آوازی چشمهایت،
در بی صدایی غمهایت،
خود را جست و جو کردم،
در میان روح لطیفت،
به دنبال آشنایی بودم،
به دنبال واژه ای نو از ترنم اشکهایت گشتم
ولی افسوس که هیچ کدام را نیافتم.
تنها قاب شکسته ای که
عکس نیم سوخته یک عشق قدیمی را
چه لرزان و سرد یاد آور بود...
و چقدر زیبا رنگ میبازند...
اینها که تنها تلنگری از عشق را احساس کرده اند....
